۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

دوربردترين حمله در تاريخ نيروی هوايی ايران چگونه انجام شد؟



اینم داستان ماجرا
حمله به اچ 3 غیر ممکنی که ممکن شد


در 31 شهریور سال 1359 عراق با یورشی ناجوانمردانه به خاک مقدس ایران، جنگی ناخواسته را که شاید مدت ها در فکر آن بود آغاز کرد. جنگی که ما ایرانیان خواستار آن نبودیم.




جنگ آغاز شده بود و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در یکم مهر ماه سال 1359 و تنها یک روز بعد از شروع جنگ، ضربه ای کاری به نیروی هوایی عراق وارد آورد که طی آن 140 فروند از شکاری بمب افکن های نیروی هوایی در عملیاتی به نام "کمان 99" اکثر پایگاه های هوایی عراق را بجز پایگاه الولید، بمباران کرده بودند.
چند ماهی از جنگ می گذشت. در این هنگام دولت بعثی عراق در باتلاقی گرفتار شده بود که هرگز فکر نمی کرد روزی در آن گرفتار شود. نیروی هوایی ایران که صدام حسین در شامگاه 31 شهریور 59 دم از نابودی کامل آن می زد، دست به کارهای بزرگی می زد و با بمباران روزانه مناطق نظامی، خواب را از چشمان بعثیون گرفته بود. در این شرایط که عراقی ها به ضعف نیروی هوایی خود در برابر نیروی هوایی قدرتمند ما رسیده بودند، طبق معمول همیشه دست به دامن همپیمانان خود شدند و آنها نیز با نشان دادن چراغ سبز، خواسته های آنان را برآورده می کردند. یکی از این خواسته ها تقویت نیروی هوایی عراق بود که بر این اساس کشور فرانسه قراردادی با عراق منعقد کرد که بر طبق آن، جنگنده های پیش رفته میراژ را تحویل آنها بدهد.
در این زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروی های زمینی عراق می توانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همین هنگام عراقی ها که هنوز خاطره حمله 140 فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاه های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد. لذا تصمیم گرفتند که کلیه هواپیماهای اصلی خود را به نقطه ای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگی ها لازم، در تاریخ 21 دی سال 1359 عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد. این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می شود که به آن "اچ 3" می گفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود. در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود :
- من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.

چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی با اطلاع شد و سرتیپ شهید "جواد فکوری" فرمانده وقت نیروی هوایی، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرمانده هان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح نمود که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح های نیروی هوایی کار بر روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار را غیر ممکن قلمداد کردند. در همین زمان این طرح از سوی نیروی هوایی منتفی اعلام شد ولی طرح هایی نیز مطرح شد :



طرح اول :
16 فروند فانتوم به پرواز درآیند 14 فروند اصلی و 2 فروند رزرو که 6 تانکر سوخت رسان هم همراه آنان باشد 3 تانکر در داخل خاک ایران قرار گیرند و 3 تانکر در منتهی الیه غرب عراق و برای محافظت از هر تانکر 2 فروند اف 14 نیز به پرواز درآیند که این خود انبوهی از هواپیما را بوجود می آورد.

طرح دوم :
12 فروند فانتوم به پرواز درآیند 10 فروند اصلی و 2 فروند رزرو که چهار تانکر سوخت رسان با همان شرایط با آنها باشد که در این طرح تعداد جنگنده ها و تانکرها کم می شد ولی وضعیت فانتوم ها به دلیل کمبود تانکر سوخت رسان حساس می شد و احتمال اینکه 2 فروند فانتوم از دست برود فراوان بود.

طرح نهایی
در همین حین مرحوم سرتیپ خلبان "بهرام هوشیار" در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد که بر اساس آن 10 فروند فانتوم مسلح 8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو به پرواز درآیند و برای گمراه کردن دشمن نیز در هنگام ورود فانتوم ها به خاک عراق 2 فروند اف 5 به کرکوک حمله کنند. مکان استارت حمله نیز پایگاه دوم شکاری تبریز بود. شهید فکوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام کرد. ولی این عملیات 2 بار به دلیل خیانت عوامل نفوذی و همچنین اطلاع عراق، لغو شد.
لذا در جلسه ای قرار بر این شد که شهید فکوری شکست این طرح را اعلام کند. جلسه مذکور در نیمه دوم اسفند ماه برگزار شد. جلسه درباره وضعیت جبهه های جنگ، استقرار نیروهای ایرانی و عراقی و... بود. پس از پایان جلسه، شهید فکوری سرتیپ (سرهنگ آن زمان ) "فرج الله براتپور" را که از معاونین عملیات یکی از پایگاه های هوایی بود، احضار کرد و اجرای ماموریتی سری، مهم و حیاتی را به ایشان ابلاغ و تاکید کرد که شخصا فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد.



طرح عملیات
10 فروند فانتوم ( 8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو ) مسلح، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز در می آیند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز می کنند. هواپیماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد می کنند، بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانکر که از مسیر بین المللی خارج شده اند، برخورد می کنند و بعد از سوخت گیری مجدد به سمت پایگاه های الولید رفته آن جا را بمباران کرده و از همین مسیر باز می گردند.
این طرح به صورت کاملا سری پی گیری می شد و قرار بر این شد که این عملیات در سحرگاه روز پانزدهم فروردین ماه انجام شود. نکته مهم در این طراحی این عملیات، سبک بودن جنگنده ها و برق آسا بودن حمله بود




روزموعود
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعت یک بامداد روز 15 فروردین ماه سال 1360 خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند و بی درنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای کلیه خلبانان تشریح شد و قرار بر این شد که فانتوم ها به دودسته 4 فروندی تقسیم شوند. لیدر یکی از دسته ها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرتیپ (سرهنگ آن زمان) "فرهادپور" بودند. در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کنند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد، همه اعلام آمادگی کردند. پس از انجام فرضیه نماز و با روشن شدن هوا، عملیات آغاز شد.


شرح عملیات
این عملیات به قدری دقیق پیش بینی شده بود که از شب قبل هواپیماهای هر گروه پروازی نیز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپیماها از سوی گردان نگهداری، خلبانان یکی پس از دیگری در کابین جای گرفتند و این درحالی بود که خود پرسنل گردان نگهداری هم از جزئیات این عملیات خبر نداشتند.
بدین ترتیب 10 فروند هواپیمای اف 4 در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. در طول انجام این عملیات، تنها دوبار سکوت رادیویی شکست. یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام می کردند و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوختگیری، رمزی را اعلام می کردند. بعد از پرواز فانتوم ها، مسیر خود را به سمت دریاچه ارومیه پیش گرفتند و درحالی که هوا ابری بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان 747 برخورد کردند و اولین مرحله سوختگیری با موفقیت کامل بعد از گذشت 20 دقیقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز کردند.



در همین زمان دو فروند اف 5 از پایگاه هوایی تبریز به سمت پالایشگاه کرکوک به پرواز درآمدند و دریک حمله موفق، این پالایشگاه را بمباران کردند.
در این هنگام فانتوم ها در نزدیکی مرز قرار داشتند و در ساعت 58/6 صبح با رسیدن به نقطه صفر مرزی، به دو دسته 4 فروندی تقسیم شدند و 2 فروند رزرو نیز بازگشتند. ( جمعا 8 فروند، 6 فانتوم ئی و 2 فانتوم دی وارد عراق شدند ). در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع می دهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شده اند که او اظهار می کند هواپیماها متعلق به ترکیه است.
فانتوم ها به صورت فرمیشن 4 تایی با فاصله 500 پا از یکدیگر، در ارتفاع پایین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پایین ترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود برروی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.



در منتهی الیه شمال غرب عراق فانتوم ها در فاصله 90 مایلی هدف، با دوفروند تانکر سوخت رسان 707 که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخواسته بودند و با خارج شدن از خطوط بین المللی، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد می کنند و در ارتفاع 20000 پایی از آنها سوختگیری می کنند و دوباره ارتفاع خود را کم و در حدود 30 متری زمین پرواز می کنند و به طرف نخستین نشانه زمینی به پیش می روند که در این لحظه به نقل از خود سرتیپ براتپور (لیدر عملیات) دستگاه های ناوبری جنگنده ای شان از کار می افتد و وقتی موقعیتی که دستگاه ها نشان می دهند با نقشه مقایسه می کند نشان دهنده موقعیت واقعی نبود که ایشان با کابین عقب که افسر کنترل رادار بودند صحبت می کند و می گوید :
سرتیپ براتپور : ظاهرا دستگاه ناوبری من ایراد دارد می توانی بگویی که دستگاه شما کجا را نشان می دهد؟
خلبان کابین عقب : (با خون سردی می گوید) تل آویو.
سرتیپ براتپور: پس برویم آن جا را بزنیم!
خلبان کابین عقب : (با لهجه شیرازی) ها بریم!
به هر صورت پس از گذشتن از آخرین نشانه زمینی، سرتیپ براتپور راه اصلی را پیدا می کند و با علامت او، از هر دسته 4 فروندی فانتوم ها، یک فروند جدا می شود و گروه سوم را تشکیل می دهد. در همین حین یکی از خلبانان یک موضع پدافندی که در نقشه اولیه پیش بینی نشده بود را می بیند و به دلیل این که مبادا در مسیر برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود می کند.



هواپیماها به هدف می رسند
گروه اول به فرماندهی سرتیپ فرهادپور در ساعت 45/7به پایگاه اول حمله می کند.
گروه دو در ساعت 50/7به پایگاه دوم حمله می کند.
گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به سمت پایگاه سوم (اصلی ) حمله می کند در حالی که هنوز گروه سوم به پایگاه اصلی نرسیده بودند، دو گروه دیگر کار خود را تمام کرده بودند زیرا آنها فاصله کم تری نسبت به این پایگاه داشتند. دود ناشی از انفجار هواپیماها و انبارها، تمامی فضا را پر کرده بود و پدافند و موشک های زمین به هوای دشمن از هر طرف برای سرنگونی فانتوم ها شلیک می کردند. سرتیپ براتپور با دیدن این اوضاع، تصمیم می گیرد بجای این که از مسیر از پیش تعیین شده به پایگاه سوم حمله کند، با گردشی به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله ور شود که بدین ترتیب موفق به غافلگیری آنها می شود.
پایگاه دشمن از استتار خیلی خوبی برخواردار بود، به شکلی که حتی رنگ سقف آشیانه ها نیز به رنگ زمین بودند و روی ادوات نیز به خوبی پوشانده شده بود. هنگامی که گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به روی پایگاه می رسند، عراقی ها که فکر نمی کردند خلبانان ایرانی جسارت و توانایی لازم جهت حمله به آن جا را داشته باشند، کاملا غافلگیر شدند. آنها که مشغول کارهای زومره بودند ابتدا تصور کردند که هواپیمای خودشان است که به سمت آنها می آید، همچنین به دلیل تغییر سمتی که داده شده بود لوله های توپ های ضدهوایی آنها نیز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح دیوار آتش آنها در سمت دیگری بود. فانتوم ها با رسیدن به بالای پایگاه، شیرجه رفته و تمامی بمب های خود را رها می کنند و پایگاه را به جهنمی از آتش تبدلیل می کنند به طوری که در بعضی از نقاط به دلیل ارتفاع کم فانتوم ها، زبانه آتش به ارتفاع هواپیماها نیز می رسید.



تمامی بمب ها بر روی هواپیماها و آشیانه ها با دقت فرو ریخته شد و تقریبا تمام اهداف از پیش تعیین شده را نابود کردند، سپس با گردشی به سمت مخالف، فانتوم ها از محل دور می شوند. در این مرحله یکی از هواپیماها به خلبانی سرتیپ خلبان شهید "محمود خضرایی" آسیب می بیند که سریعا خود را از معرکه دور می کند. در همین برگشت، سرتیپ براتپور بر روی جاده بین المللی عراق – اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی می شود که گویا از بندر عقبه در خاک اردن بارگیری کرده و به عراق وارد شده بود. بی درنگ با هواپیما به سمت تریلی شیرجه می رود و با مسلسل هواپیما آن را هدف قرار داده و منفجر می کند. سپس بلافصله ارتفاع را کم کرده و پس از تماس با فرکانس قراردای با تانکرهای سوخت رسان، به سوی آنها پرواز می کنند.

در این لحظه تانکر های سوخت رسان در همان منطقه (قسمت غربی خاک عراق) در ارتفاع پایین و خارج از دید رادار دشمن در حال گشت زنی و منتظر فانتوم ها بودند تا مرحله سوم سوخت گیری انجام شود. سرتیپ براتپور برای یک لحظه متوجه سوخت هواپیمای خود می شود و می بیند که به حداقل خود رسیده و تانکرها را نیز نمی بیند و این به دلیل آن بود که در راه بازگشت برای انهدام تریلی اقدام کرده بود. از طرفی برای این که سکوت رادیویی را نیز نشکند و دشمن را متوجه خود و دیگر هواپیماها نکند، با توکل بر خداوند مسیری که قرار بود هواپیماهای جنگنده از آن جا به تانکرها برسند را درپیش می گیرد و به راه خود ادامه می دهد تا این که سرانجام از راه دور یکی از تانکرهای سوخت رسان را می بیند. در این لحظه سوخت هواپیما به حداقل خود رسیده بود و ایشان برای این که مبادا تانکرها را گم کند، چشم از آنها بر نمی دارد. سرانجام با کمک خداوند تمامی فانتوم ها به محل سوختگیری رسیده و با خون سردی و احتیاط سوختگیری می کنند. پس از این که کار سوختگیری به پایان رسید و تمامی شکاری ها سوختگیری کردند، تانکرها بلافاصله وارد خاک ترکیه شدند و از مسیر بین المللی آنکارا – تهران به ایران بازگشتند.
هواپیماهای فانتوم نیز از قسمت شمالی عراق، بر روی نوار مرزی و از همان راه اولیه با تمام سرعت، به سمت وطن بازگشتند.



تعقیب همه جانبه از سوی دشمن
دشمن لحظاتی بعد از این ضربه مهلک، بی درنگ تعداد زیادی هواپیمای شکاری رهگیر خود را به پرواز در می آورد تا شاید بتواند فانتوم های ایرانی را رهگیری و سرنگون کند و به هرترتیبی که شده اجازه بازگشت به هواپیماهای فانتوم ندهد. سرتیپ براتپور نقل می کند که خود دو دسته چند فرودندی را دیدند و خوشبختانه آنها نتوانستند هواپیماهای ما را رهگیری کنند.
درحالی که هواپیماهای فانتوم به مرز نزدیک می شدند، هواپیماهای اف 5 و اف 14 خودی در حوالی مرز به انتظار آنها بودند و منتظر تماس فانتوم ها بودند تا به کمک آنها بشتابند. با نزدیک شدن فانتوم ها به مرز، حمله هوایی دیگری در مرزهای مشترک انجام شد تا فانتوم ها بتوانند به راحتی وارد خاک ایران شوند.

عقابان بازگشتند
خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگیری چهارم را انجام دهند و تلاش عراقی ها برای سرنگونی آنها نیز بی نتیجه ماند.
فانتوم ها بعد از سوختگیری، همگی به پایگاه شهید نوژه همدان برگشتند. پرسنل نگهداری که در آخرین لحظات بازگشت فانتوم ها، از موضوع حمله با اطلاع شده بودند، با هیجان درباره چگونگی این عملیات سخن می گفتند و چون چیزی درباره جزئیات آن نمی دانستند، به سراغ جانشین فرمانده پایگاه رفته و نگرانی خود را در مورد سلامتی گروه پروازی ابراز می داشتند. پرسنل پایگاه که از عملیات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند، بی صبرانه در انتظار بازگشت همه خلبانان دقیقه شماری می کردند. سرانجام چرخ های اولین گروه فانتوم ها باند فرودگاه را لمس می کند و پرسنل گردان پرواز و نگهداری، با چشمانی اشکبار که حاکی از دیدار دوباره خلبانان بود و با فریاد الله اکبر و قربانی کردن گوسفند، به استقبال آنها می روند.
پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقیقه پرواز با سرعت بالا و طی مسافت 1000 کیلومتر با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند و ضربه مهلکی به پیکر نیروی هوایی عراق وارد آورند.



نتایج عملیات
بعد از عملیات مشخص شد که خسارت ها، بیشتر از پیش بینی ها بود:
- 48 فروند هواپیماهای شکاری – بمب افکن (شامل میگ 21 – میگ 23 – سوخو 20 – سوخو 22 – توپولف 16 و میراژ ) منهدم و یا آسیب جدی دیده است.
- 3 آشیانه بزرگ هواپیما، 2 دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، به طور کلی تخریب شده است.
بعد از این عملیات غرورآفرین، فرمانده پدافند هوایی عراق از سوی صدام برکنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولی منابع عراقی خبر خودکشی او را اعلام کردند.
این عملیات تاثیر بسزایی در روحیه رزمندگان اسلام داشت، به طوری که چند ماه بعد عملیات موفق "ثامن الائمه" انجام شد و در پی آن نیز عملیات موفق "طریق القدس" و "بیت المقدس" با موفقیت کامل و بازهم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، انجام شد.



دیدار با امام
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 18/1/1360 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور حضرت امام خمینی (ره) رفتند.
نور شادی و رضایتمندی در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده می شد به طوری که یکی از نزدیکان امام گفتند: "تا به حال ایشان را به این خوشحالی ندیده بودند."
پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.

تیزپروازنی که بعدها آسمانی شدند
در اینجا یاد می کنیم از عقابانی که در این عملیات شرکت داشتند و بعدها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند:

سرلشکر خلبان شهید "حسین خلعتبری مکرم"
سرتیپ خلبان شهید "محمود خضرایی"
سرگرد خلبان شهید "علی خسروی"
سرگرد خلبان شهید "عبدالله رضایی"
سرگرد خلبان شهید "پورسرابی"


پایانی موفقیت آمیز
با توجه به این که در طول دفاع مقدس، آمریکائی ها حتی قطعات یدکی هواپیماهایی را که خودشان ساخته بودند در اختیار ما قرار نمی دادند، می توان عملیات حمله به اچ 3 را یکی از بزرگ ترین و قاطع ترین عملیات هوایی جهان قلمداد کرد که خلبانان شجاع ما توانستند با چیزی حدود 5 ساعت پرواز، چهار بار سوختگیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر 1000 کیلومتر در سکوت مطلق هوایی، حماسه ای خلق کنند که نه تنها سردمداران عراق و همپیمانانش، بلکه هیچ یک ازکارشناسان غربی هم فکر آن را نمی کردند.
منیع: http://www.centralclubs.com/topic-t42244.html




اینم به قولی روایتی دیگر

روايتي ديگر از حمله به اچ 3
هدف بسيار دور بود وتا آن زمان هيچ هواپيماي مسافربري ايران هم از آن مسير عبور نكرده و هيچ اطلاعي از مواضع پدافندي آن در دست نبود.
سه پايگاه هوايي با هواپيماهاي پيشرفته در طول مسير قرار داشت،پايگاه الرشيد در حومه بغداد، پايگاه جمجال در كركوك و پايگاهي در كنار شهرك حديثه در استان الانبار، هر يك از موانع و پايگاه هاي موجد عواملي بودند كه محاسبات طراحان را مخدوش و افكارشان را در هاله اي از ابهام فرو مي برد.
طراحان عمليات بزرگ مورد نظر، نمي دانست هدف به چه نوع موشكي مجهز است و اين كار را سخت مي كرد.
بعد از اين عمليات بود كه هشتاد درصد از هواپيماهاي شكاري و ترابري عراق و ادوات مربوط به آنها از بين رفت و مدتي جبهه ها و شهرها از گزند حملات هوايي در امان ماندند و عراق بعد از آن با پرتاب موشك هاي زمين به زمين اسكات به شهر دزفول، در صدد تلافي بود.

روز پانزدهم فروردين 1360، هشت فروند هواپيما آسمان شهرها و روستاهاي غررب سرزمين عزيزمان را طي كردند تا به دو فروند هواپيماي سوخت رسان در كنارة جنوبي كوهاي اروميه رسيدند.دو فروند هواپيماي اف-5 شكاري كه هر دو خلبانش از نفرات ورزيده و كاركشتة پايگاه تبريز بودند ، به جمع گروه 8 فروندي ديگر ملحق شدند.

وقتی هواپیماهای (اف-5) به محل قرار رسیدند که آخرین هواپیمای (اف-4) سوخت گرفته بود. هر دو تانکر کارشان را به نحو احسن انجام داده بودند و به علامت موفقیت و پیروزی دستشان را حرکت داده و راه پایگاه شان را درپیش گرفته بودند. دو فروند هواپیمای شکاری به صورت زوجی شکاف کوه های شمال عراق و جنوب شرقی ترکیه را در پیش گرفتند و رفتند.آنان می باید در 350 کیلومتری (الحسکه) روی خط مرزی سوریه و عراق سوخت بگیرند و دو فروند هواپیمای (اف-5) هم در همان جا از سایر همکاران خود جدا شوند.
دو فروند هواپیمای سوخت رسان هم که قرار بود از دمشق پرواز کنند و راه تهران را درپیش بگیرند ، لازم بود راس زمان مقرر در میعاد گاه حاضر باشند . هیچ گونه تعلل و وقفه ای پذیرفتنی نبود.
همه برنامه ریزی ها طبق زمان بندی تنظیم و می باید همه چیز به همان گونه که برنامه ریزی شده ،انجام گیرد.اگر کوچک ترین وقفه ای در حرکت یکی از گروه ها ایجاد می شد ، همه چز به هم می ریخت و رشته های بافته شده پنبه می شدند.
کارها در سکوت محض در حال انجام بود . فقط ساعت و دقیقه از چهار جهت طبق دستور طراحان باید تنظیم می شد و به اجرا در می آمد. خوان اول ودوم را بدون مشکل و در زمان تعیین شده پشت سر گذاشته بودند.
هواپیماهای تانکر وقتی به محل قرار رسیدند که به هیچ عنوان نه تاخیر داشتند و نه تعجیل . شکاری های (اف-5) تبریز نیز بدون ذره ای فوت وقت در زمان معین حاضر شدند. خوشبختانه سوختگیری به موقع انجام گرفت و هر گروه راه خود را در پیش گرفتند و رفتند. اما این سه گروه در کشور خود حرکت را آغاز کردند و مسئولان امنیت و پرواز و برج مراقبت هر پایگاه اگرچه نمی دانستند که مقصد آنها کجاست و ماموریتشان چیست، اما طبق دستور هرگروه سر وقت مقرر از روی باند فرود گاه خیزش کردند و به پرواز درآمدند، اما وضعیت گروه چهارم با سه گروه دیگر کاملا متفاوت بود. زیرا امکان آنکه فرودگاه دمشق ترافیک سنگین داشته باشد و اجازه پرواز حتی به اندازه 10 دقیقه دیرتر به آنها بدهد وجود داشت و این فاجعه خواهد بود ، زیرا آنها نمی توانستند به برج مراقبت اعلام کنند که راس زمانی مقرر باید سوخت به چند هواپیما برسانند
از آن گذشته نمی توانستند زود تر از موعد هم پرواز کنند و در فضای کشور بیگانه خود مسیرشان را تغییر دهند و از دالان هوایی تعیین شده منحرف شوند و یا در فضای کشور غیر خودی سرگردان در حرکت باشند.قوانین بین المللی چنین اجازه ای را به هیچ کشوری نمی دهد.
بعد از سوختگیری دو فروند (اف-5) ، هر دو به سمت شرق وبه درون فضای عراق به پرواز درآمدند. اوج گرفتند و مسیر جنوب شرقی خود را پیمودند تا به شهرک دهوک رسیدند. در حالی که آن دو فروند هواپیماها شجاعانه خود را نمیاندند و پس از آن به بمباران اهداف مورد نظر پرداختند . هواپیماهای دیگر دو به دو زیر تانکر ها می رفتند و سوخت می گرفتند.
کارشان پایان یافت و دو هواپیمای تانکر رفتند تا طبق دستورعمل کنند. آخرین هواپیماها را سرهنگ قاسم گلچین و فرج الله براتپور هدایت می کردند که سوخت گرفتند.ارتفاع را بازهم پایین آوردند ودر سطح زمین در در فاصله چند متری از زمین حرکت کردند تا ماموریت تاریخی خود را به انجام برسانند.گرچه ترس و دلهره آزارشان داده بود ، اما موفقیت کلی نصیبشان شد، زیرا خوان های متعدد را به موقع پشت سر گذاشته و از این بابت بسیار خشنود بودند. دیگر برای آنان در هم کوبیدن پایگاه اچ-3 نیمه راهی بیشتر نبود و خوان مهمی محسوب نمی شد ، زیرا خوانها ایجاد شده بود تا آنها به اچ-3 نرسند، اما اینک اچ-3 در مشتشان بود.
بیشتر از 20 دقیقه در سطح زمین پرواز کردند تا نشانه هایی از مناطق سرسبز و آبادان نمایان شد. مختصات جغرافیایی هم نشان دهنده این بود که پایگاه اچ3 پیش رویشان است . تاسیسات نظامی و علامتهای مشخصه پایگاه هوایی نمایان شد.
4 فروند اولی برروی اهداف شیرجه رفتند. بمب ها برروی هواپیماها ریخته شد و آتش و دود و انفجارهای پیاپی ، جهنمی واقعی ایجاد کرد. آنها میدان را خالی کردند تا دسته دوم هم ماموریتشان را به خوبی انجام دهند . گروه دوم با هدف قرار دادن تجهیزات دیگری در سطح پایگاه اچ3 عملیات گروه اول را کامل کرد. اوج گرفتن ها و شیرجه زدن ها هفت دقیقه طول کشید. هرچه بمب ،راکت، موشک و گلوله در ترکش داشتند ، بر سر دشمن فرو ریختند . در یک چشم به هم زدن پایگاه اچ 3 به قبرستان هواپیماهای سوخته تبدیل شد. آن مقدار از تجهیزات و هواپیماها هم که دچار حریق نشده بودد ، با اصابت ترکش های متعدد از حیز انتفاع خارج می شدند.
تیز پروازان قهرمان با اطمینان از اتمام کار به سوی شمال شرقی پرواز کردند.

سوخت گیری سوم هم در فضای بین آسمان عراق وسوریه با موفقیت انجام گرفت . تیز پروازان قهرمان ایران زمین،برای دریافت مرحله چهارم سوخت به سوی کوههای سربه فلک کشیده ارومیه اوج گرفتند .
دوفروند هواپیمای (اف-5) و دو فروند تانکر سوخت رسان مشتاقانه در انتظار بودند تا از آنها به خوبی استقبال کنند.


منبع: از كتاب اچ3 بزرگترين و بي سابقه ترين عمليات هوايي جهان
و سايت عقيدتي ارتش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر